گر قضا پوشد سیه همچون شبت،
هــم قـضـا دستـت بگیـرد عـاقبـت
گـر قـضـا صـد بـار قـصـد جـان کنـد،
هـم قـضـا جـانـت دهـد، درمان کند
ایـن قـضـا صـدبـار اگــر راهــت زنــد،
بــر فــراز چــرخ خــرگــاهــت زنـــد
از کـرم دان این که می ترساندت!
تـا به مـلـک ایـمـنـی بنـشاندت
«مثنوی معنوی»
دیشب رفتم پارچه بخرم، امروزم کل بازارو یه چرخ زدم....برچسب : نویسنده : mahikuchul بازدید : 168