کمان را زه بریده ، تیر را پیکان و پر کنده
سپر افکنده ، خود را کرده از تیر و کمان فارغ
عجب مرغی نه جایی در قفس نی از قفس بیرون
ز دام و دانه و پروازگاه و آشیان فارغ
برون از مردن و از زیستن، بس بلعجب جایی
که آنجا میتوان بودن ز ننگ جسم و جان فارغ
وحشی بافقی
دیشب رفتم پارچه بخرم، امروزم کل بازارو یه چرخ زدم....برچسب : نویسنده : mahikuchul بازدید : 59